مرا طلاي گنبد تو بي قرار ميکند
کسي مرا به دوش ابرها سوار ميکند
خيال ميکند که ديدن تو قسمتش شده
همين کسي که دارد از خودش فرار ميکند
گفتي که بلا بلا بلا ، گفتم چشم ،
از روز الست با رضا گفتم چشم
من آمده ام تا به ولايت برسم،
گفتي انا من شروطها گفتم چشم
هر چند حال و روز زمين و زمان بد است
يک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتي اگر به آخر خط هم رسيده اي
آنجا براي عشق شروعي مجدد است
ميلاد هشتمين امام، هفتمين قبله و دهمين کشتي نجات آقا امام رضا (ع) بر شما و خانواده محترم مبارکباد.