سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : یکشنبه 90/12/7 | 5:28 عصر | نویسنده : | نظرات ()

بیست سال گذشت ،بیست زمستان .بیست محرم ،بیست صفر،بیست ماه رمضان ،ییست شب قدریکه نمیدانم چقدردرکشان کردم فقط خدای من این رامیدانم که هیچ نمی دانم نه ازخودم ونه ازشما وامروز به درگاه شماآمده ام تابگویم 

أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ذُو [ذَا] الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَلِیلٍ خَاضِعٍ فَقِیرٍ بَائِسٍ مِسْکِینٍ مُسْتَکِینٍ مُسْتَجِیرٍ لا یَمْلِکُ لِنَفْسِهِ نَفْعا وَ لا ضَرّا وَ لا مَوْتا وَ لا حَیَاةً وَ لا نُشُورا  اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ، 

خدایی که اصحب کهف رابعدارسیصدسال بیدارکردی مراازخواب غفلت بیدارکن ،توبه ام رابپذیر،دستانم رابگیروبه علمم برکت ببخش .خدایا شکرت که کسانی را درکنارم قراردادید که درراه رسیدن وشناختن شمابه من کمک کردندو کسانی که مرامورداذیت وآزارقراردارندزیرامن رابیش ازپیش به شمانزدیک کردندوهمچنین کسانی که مراموردلطف خودقراردادندتا به یاری آنها مسیر پرپیچ وخم دنیا را بگذرانم،خدای من سعادت دردنیا وآخرت رانصیب همه بگردان






تاریخ : یکشنبه 90/12/7 | 3:9 عصر | نویسنده : | نظرات ()

ای کاش که مرغ بام افلاک شوم

با گریه برای فاطمـــــه پاک شوم

ایوان نجـــــف شبی بمیـــــرم اما

بین الحرمیـــــنِ کربـلا خاک شوم






تاریخ : شنبه 90/12/6 | 11:51 عصر | نویسنده : | نظرات ()

تشنگی رانمی فهمم بیابرایت سنگ جمع کردم بدون سنگ به دروازه  رفتم فایده نداردبرو نترس سرتورانمیبرند،بیا،بیابگیرسنگ جمع کن، بلندشو،بلندشوبه دروازه ساعات برونشانه بگیر.تومستحق مرگ نیستی،تومستحق نیستی سرت بالای نی باشد توامام خودت راتنهاگذاشتی .نه تومستحق نیستی،

واااااااااااااااااااااای برسری  که   نه   برتن  بی ارزد نه برنی  .

بیابیابگیرسنگ جمع کن بلندشوبه دروازه ساعات برونشانه بگیر   .بیاسرمن رانشانه بگیربه تنم نزنیا فقط به سربزنم به پیشانی سری که تن دارددردمیکشدولی بزن ثواب دارد خواهش میکنم ،بزن، بزن ،بزن پیشانیم رانشانه بگیر.یعنی من آنقدرپاک نشدم که پیشانیم راسنگ بزنندیعنی سرمن انقدرارزش نداردکه جلوی سرحسین قرارگیرد.خدایامن که نمی دانستم بچه هاتشنه هستند.نمی شودامشب کاری کنی سرمن هم بالای نی رودسرمن راهم باهم سنگ بزنندثواب دارد






تاریخ : شنبه 90/12/6 | 11:30 عصر | نویسنده : | نظرات ()

دوباره اشک درچشمانم حلقه زده.ای چشم ، این اشک هاراامانت دارباش ،این اشک هاازقلبی آتش گرفته روان شده است مبادا برروی گونه ام سرازیرکنی حرارتش صورتم رامیسوزاند






تاریخ : شنبه 90/12/6 | 10:43 صبح | نویسنده : | نظرات ()

گاهی وقتا بعضی اتفاقات بهترین ماه وروزهای آدم راخراب میکند مثل فوت عزیزان آدم ،ویاتولدکسی که باعث آزارآدم میشوند .خدایا نمیدانم مصلحت راچیست وخیرکدام.خودت کمکم کن که این بنده ضعیف وناتوان غیرازتوکسی رانداردتامرحم دلش باشد.ببخش وبیامرز عزیزانم راوهدایت کن تمام مردمانی که من راآزارده خاطرکردنددرحالی که فقط برایشان دعامیکردم وخوبی میخواستم.وخیردنیاوآخرت به کسانی بده کمکم کردن تا بزرگ بشم ،آدم بشم ،گرچه من شاگردخوبی برایشان نبودم.امسال هم داردمیگذردوتمام میشودکمکم کن این دوسه روزراخوب زندگی کنم وبه پایان برسانم .خسته ام ،دستان پرمهرت رااحتیاج دارم تا باردیگربلندشوم لبانم محتاج ذکرتوچشمانم محتاج اشک توبه درمقابلت وقلبم تیره ودستانم خالیست .کمکم کن باردیگرمتولدشوم خوب شوم این بارفقط برای خودت.یاالله






تاریخ : شنبه 90/12/6 | 12:9 صبح | نویسنده : | نظرات ()

رفتند و نزدیکتر از همیشه ، کنار ما ماندند
و تازه فهمیدیم چه قدر تنهایند
چه قدر از خود دور مانده ایم...

*  *  *
پس از آنها ،
من نه از رفتن ،
که از ماندن می ترسم ،
می ترسم
مرده بمانم
مرده بمیرم...






تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 1:47 عصر | نویسنده : | نظرات ()

فرمود : بمیرید! پیش از آنکه بمیرید
و از تمام ما ،
آنان که زنده بودند شنیدند ،
و آنان که شنیدند ، شهیدشدند،
و آنان که
شهیدشدند، زنده شدند .
دیدید؟!
تنها آنان که زنده بودند ، زنده شدند...






تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 1:44 عصر | نویسنده : | نظرات ()

روزهای زیادی نگاهمان به غروب بود و از غروب گفتیم .

از همان غروب دلگیر و دلخواه شلمچه ...

از همانجا که سالها قبل مردانش کاری کردند

 که همیشه تاریخ در خاطره ها می ماند .

و تاریخ محال است غروب شلمچه و نجواهایی که با آن شده است را فراموش کند .

و مگر می توان فراموش کرد که شلمچه کجاست ؟؟؟

از شلمچه بسیار گفتیم و شنیدیم اما

شلمچه را فقط خدا می شناسد،

شلمچه تعبیر "انّی اعلم ما لا تعلمون " است

 قدر آنرا رسول الله می داند،
مظلومیتش را علی (ع) می شناسد و فاطمه (س)،
جای تک تک شهدا را اباعبد الله میداند و از قتلگاههای شلمچه زینب آگاه است.
شلمچه برای شهیدان مانند مادر است.
شلمچه......
..اینجا کربلاست ..اینجا قدمگاه فاطمه (س) است..

    می بینی شلمچه دل ما را به کجا پیوند داده ای !!!

شلمچه و دلتنگی برای رسیدن به مرزهای کربلا ...

آنقدر گفتیم که آرزو می کنیم که ما هم از یاران آخرالزمانی حسین (ع) باشیم و یاران

  آخرالزمانی حسین (ع) جایی ندارند جز خیمگاه سبز مولایشان مهدی (عج) ..

خوب که فکر کنیم می بینیم حتی غروب شلمچه هم محو جمال همان یار دلربا شده . 

خورشید شلمچه از شرم جلوه خورشید حقیقی عالم دیگر جلوه ندارد






تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 1:40 عصر | نویسنده : | نظرات ()

وَ نُفِخَ فىِ الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَن فىِ الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاءَ اللَّهُ  ثمُ‏َّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَى‏ فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنظُرُونَ(68)

و در صور دمیده می شود پس در این هنگام هر آنچه که در آسمان ها و زمین است از این صدا جان خود را از دست می دهند مگر کسانی که خدابخواهد. پس از مدتی بار دیگر در صور دمیده می شود پس در این هنگام آن ها می ایستند و نظاره می کنند.

و خداوند در این آیه روزی را بیان می کند که انسان ها همگی خواهند دید. در این روز که خواهد آمد در آسمان و زمین اولین سجده کننده بر انسان یعنی اسرافیل در شیپور خود خواهد دمید تا بگوید ای انسان ها " ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریم". تا بگوید تو که با یک چنین صدایی که ذره ای از ذرات قدرت خداوند هم نیست عقل و هوش خود را از دست می دهی پس چرا تکبر می ورزی ،چرا مغرور می شوی، چرا ؟

اسرافیل می دمد و همه خواهند رفت مگر آن ها که به "بلی" ای که در جواب به "ْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ" گفتند پایدار ماندند و چه قلیل اند این گروه. و چه سخت است این پایداری ولی چه شیرین خواهد بود این مقاومت.

ای اسرافیل بار دیگر چرا می دمی؟ مگر همه را مصعوق نکردی؟

- می دمم نه برای این که کسی را مصعوق کنم، می دمم تا بیدار کنم، می دمم تا ببینید که "إنَّ وَعدَ الله حقٌّ"

- پس چرا زودتر این شیپور آگاهی بخشت را به صدا در نیاوردی؟ مگر ندیدی که نیاز مندیم؟ مگر ندیدی که آن انسانی که روزی بر او سجده کرده ای از راه به بیراهه رفته و شیطان را ولی خود گرفته؟

- مگر نبودند پیامبران و ائمه بعد او که صلوات و سلام خدا بر آن ها باد؟ مگر نگفتند روزی خواهد آمد که " ُ یَنْفَعُ الصَّادِقینَ صِدْقُهُم" پس چرا گوش خود را به آن ها ندادید؟

خداوندا راست می گوید اما...

ای خدا! اسرافیل را فرمان ده در نفخ آگاهی بدمد قبل آنکه در نفخ فنا بدمد تا بلکه بیدار شویم.

آمین یا رب العالمین...






تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 12:58 عصر | نویسنده : | نظرات ()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پینگ پنگ