سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مخاطبم تنهاشمایی .متن های زیبانوشته شده برایتان، شعرهای زیباهم گفته شده ،امامن توان ندارم نه نوشتن نه سرودن  نه گفتن ونه حتی کشیدن...

چه بگویم آخر ازصبر،ایمان ،عشق، در،دیوار،آتش ،گریه حسنین وزینبین یااشک مولا

ازچه بنویسم که تحملش راداشته باشم ،که شرمنده شمانباشم ،بنویسم ازپهلوی شکسته یانمازباقدخمیده ویادست های بسته مولا ،ازچه بنویسم که هرکدامشان روضه ای است جان کاه

این روزها هیچ چیز نمی توان گفت ،همه چیز اشک های آدم راسرازیرمیکنداین روزهاصدای در ،دیدن دیوار ،اذان و...وکلمه مادر هرکدام خودروضه ای است ..

این روزهاروضه دیگرمعنایی ندارد 

فقط کافی است بگویند:

مادر...

تا زمین وزمان ازاین غم به لرزه بیافتد

مولای من آقای من غروب سه شنبه است این بارشماسری بزنید به قلب آشفته من، درقلبم تکیه به پاشده، بزم عزای مادرتان است آقای من سری نمی زنید ؟

رویم سیاه است ،میدانم، امااین روسیاه عزادار مادرتان است، میدانم به عزای مادرتان میروید، آقای من قلب من رامیخرید؟چیزی ندارم تقدیمتان کنم سیل اشکیست فقط که روان است اشک هایم رامیخرید؟

آقای من ..........






تاریخ : سه شنبه 91/2/5 | 7:42 عصر | نویسنده : | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پینگ پنگ