دل خسته ام ... دل خسته ام شلمچه و برای دیدنت بی قرار شلمچه ! با تو سخن می گویم شلمچه ! صدایم را می شنوی ؟؟! ناله ام را می شنوی ؟ آوای خسته دل شکسته و بی قرارم را می شنوی ؟! شلمچه بی تابم .. بی قرارم.. منتظرم. پس کی مرا به حضور می پذیری؟؟!! شلمچه مرا دریاب. طلاییه مرا بپذیر . اروند .. مرا در بیکرانه ابهت خود غرق کن . دوکوهه ... پناهم ده . فتح المبین....! فکه مرا جانی دوباره ببخش ! کجا بریزم اشکهایم را ؟ کجا بگریم باران خشکسالی را ؟ برادران شهیدم کجاست شانه تان ؟؟! کجاست شانه تان....؟ ای سفر کرده به افلاک به یاد ما هم باش.
تاریخ : پنج شنبه 90/11/6 | 9:6 عصر | نویسنده : | نظرات ()