در اربعین، چشم تری در آتش و خون
ماندَ ست، زینب ..... خواهری در آتش و خون
در قتلگاه نینوا پیچیده امشب
حال و هوای دیگری در آتش و خون
زینب به هر سویی دوان ،گریان و نالان
گوید ز داغ ِ پیکری در آتش و خون
امشب چهل شب بیحسین و بی رقیه
زینب شده نیلوفری در آتش و خون
فریادهای العطش ، عباس ......عباس
دست بریده، یاوری در آتش و خون
زینب.... چهل شب، داغ ِ هفتاد دو خورشید
دارد و داغ دختری در آتش و خون
از دختری کوچک هزاران داغ دارد
داغ رقیه، پر پری در آتش و خون
شرم از گلوی اصغر شش ماهه دارد
تاریخ... شرم از خنجری در آتش و خون
سر میزند تا صدهزاران اربعین، اشک
رگبار چشمان تری در آتش و خون
امشب به دست بادها هر سو دوان است
از سوزها، خاکستری در آتش و خون
امشب صدای نالهها فریادها، زخم
پیچیده لای دفتری در آتش و خون
منبع؛آرتنا
تاریخ : چهارشنبه 94/9/11 | 1:14 عصر | نویسنده : | نظرات ()