سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام یک تحیت بزرگ اسلامی :

تا آنجا که می دانیم تمام اقوام جهان هنگامی که بهم می رسند برای اظهار محبت به یکدیگر نوعی تحیت دارند که گاهی جنبه لفظی دارد و گاهی به صورت عملی است که رمز تحیت می باشد دراسلام نیزسلام یکی از روشن ترین تحیتها است بنابراین طبق آیه 86 سوره نساء همه مسلمانان موظفند که سلام را به طور عالیتر و یا لااقل مساوی جواب گویند.سلام کردن یک نوع اعلام دوستی و صلح و ترک مخاصمه و جنگ محسوب می شود . (تفسیر نمونه ،ج 4 ،ص 43 ).
معنی سلام را این گونه نوشته است :(مصدر ) اسم ازتسلیم / تحیت /پیروی و اطاعت / و درآیه ( السلام علی من اتبع الهدی ) یعنی کسی که پیروی کند خدا با هدایت او را سالم می دارد از عذاب و غضبش / سلام از اسماء خدا است زیرا سلامت است خدا ازهرنقص و عیب ونابودی /دارالسلام یعنی بهشت ( المنجد،ص 347 )
درمورد معنی سلام آمده است که :سلام مصدر است به معنی بی گزنند شدن از عیب یا آفت رهیدن و نجات یافتن پاکی و رهایی ازعیب .( فرهنگ عمید، ص 1220 )

سلام در قرآن : ادامه مطلب...




تاریخ : جمعه 90/12/12 | 10:58 عصر | نویسنده : | نظرات ()

چند جمله از دفتر مناجات عارف گرامی جناب خواجه عبدالله انصاری:

1. الهی چون در تو نگرم از جمله تاجدارم و تاج بر سر، و چون بر خود نگرم از جمله خاکسارم و خاک بر سر.

2.
الهی همه از تو ترسند و عبدالله از خود، زیرا که از تو همه نیک آید و از وی همه بد.

3.
الهی تا توانستم ندانستم و چون بدانستم نتوانستم. ادامه مطلب...




تاریخ : دوشنبه 90/12/8 | 12:7 صبح | نویسنده : | نظرات ()

چرا شهدا این قدر بر حجاب و پوشش بانوان تاکید و سفارش کرده اند. اصلا چه رابطه ای میان خون شهیدو حجاب وجود دارد. چرا آنان که برای دفاع از آب و خاکشان، از جان پاکشان گذشته اند این قدر توصیه به حجاب دارند و حتی حجاب را از خون خود کوبنده تر می دانند.

خیلی وقت ها وقتی در عبور از کوچه و خیابان با فرازی از وصیت نامه شهیدان درباره توصیه به رعایت حجاب بر روی دیوارها رو به رو می شوم، دلم می لرزد و بی اختیار این جمله در ذهنم شکل می گیرد، آن ها که رفتند کار حسینی کردند پس چرا ما که ماندیم کار زینبی نکنیم و رعایت حجاب حفظ ارزش های اسلامی کار زینبی برای پاسداشت خون شهداست. شاید باورش سخت باشد که زنان بسیاری دوشادوش رزمندگان اسلام در صحنه های دفاع مقدس حضور داشتند که در نقش پرستار و پزشک یاری رسان رزمندگان بوده اند و حتی این هم باعث نشد که لحظه ای حجاب خود را کنار بگذارند.

به پهلوی شکسته فاطمه(س) قسمتان می دهم که حجاب را حجاب را حجاب را، رعایت کنید. «شهیدحمید رستمی» ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 2:12 عصر | نویسنده : | نظرات ()

وَ مَا کَانَ لَهُ عَلَیهْم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالاَخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فىِ شَکٍ‏ّ  وَ رَبُّکَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ حَفِیظ آیه 21 سوره سبا

وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتىَ‏ نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنکمُ‏ْ وَ الصَّابرِینَ وَ نَبْلُوَاْ أَخْبَارَکم آیه 31 سوره محمد

چرا خداوند انسان ها را آزمایش می کند؟ آیا علم خداوند نیاز به این دارد که ما را مورد آزمایش قرار دهد؟ آیا در علم خداوند نقصی وجود دارد که بخواهد به واسطه این آزمایش آن نقص را برطرف سازد؟

پاسخ: ادامه مطلب...




تاریخ : چهارشنبه 90/12/3 | 1:51 عصر | نویسنده : | نظرات ()

کاری نکنید که خدا نیاورد آن روزی را که شما در مقابــل

شهـــدا و خانواده محترمشان جوابی نداشته باشید که

بدهــید

 






تاریخ : دوشنبه 90/12/1 | 12:36 صبح | نویسنده : | نظرات ()

سبک بالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظه ای تمکین نکردند
فرح گون بر ره مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
تمنا کردم اما برنگشتند
****
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان این چه سودا بود با من
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بست روح بودم
****
در باغ شهادت را نبندید
ز ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم






تاریخ : دوشنبه 90/12/1 | 12:34 صبح | نویسنده : | نظرات ()

«مردمان، مسافر کاروان مرگند،
اما خود نمی دانند. مرگ، کاروان دار
سفر زندگی است. کجاوه ثابت می نماید!
دل شهرنشینان، پرستویی در قفس است،
پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار
تازه می شود. وطن پرستو بهار است و
اگر بهار، مهاجر است از پرستو مخواه که بماند.
اما وطن مألوف پرستوی دل، فراسوی
گرما و سرما و شمال و جنوب در ماوراست.
اهل هجرت که کاروانیانند و کشتی نشستگان،
خوب می دانند این خمودی که شهرنشینان
را گرفته از چیست!» (شهید سید مرتضی آوینی)






تاریخ : دوشنبه 90/12/1 | 12:28 صبح | نویسنده : | نظرات ()

یک مرد روحانی، روزی با خداوند مکالمه‌ای داشت: خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟
خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.! ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 90/11/30 | 12:43 صبح | نویسنده : | نظرات ()

خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن.

استاد فاطمی نیا در جلسه‌ای با ذکر چند نکته اخلاقی و عرفانی فرمود: خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را.

ببینید؛ خدا چند گناه را نمی‌بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن. 3- عقوق والدین. 4- آبرو بردن.

این گناهان اینقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی‌شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می‌کرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می‌گویی؟ می‌گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!» الان در زمان ما هیئتی‌ها، مسجدی‌ها و مقدس‌ها آبرو می‌برند.

عزیز من اسلام می‌خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی‌ها با زبانشان می‌روند جهنم.

روایت داریم که می‌فرماید اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می‌خورند و از دیوار مردم بالا می‌روند. یک مشت مومن مقدس را می‌آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیأت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می‌برند.

امیرالمومنین به حارث همدانی می‌فرماید: اگر هر چه را که می‌شنوی بگویی؛ دروغگو هستی.

گناهکار چند نوع است: عده‌ای گناه می‌کنند، بعد ناراحت و پشیمان می‌شوند؛ سوزوگداز دارند؛ توبه می‌کنند و هرگز فکر نمی‌کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می‌شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می‌شود.






تاریخ : یکشنبه 90/11/30 | 12:21 صبح | نویسنده : | نظرات ()

" سماء " با کلمه " آسمان " که ما می‏گوییم ، یکی نیست . نصاب (کتاب نصاب )می‏گوید : " سما آسمان ، ارض و غبرا زمین " ولی نه ، آسمان که کلمه‏ای است فارسی‏ ، مرکب از دو کلمه " آس " و " مان " است ، " آس " یعنی " سنگ‏ آسیا " که می‏چرخد . حال این آس ، این سنگ که می‏چرخد ، اگر دستی باشد به آن می‏گویند " دست آس " ، اگر آبی باشد به آن می‏گویند " آسیاب " یعنی آس آبی ، و به هر حال " آس " اسم آن سنگ است که می‏چرخد . آسمان یعنی آن چیزی که مانند 1 سنگ آسیا می‏چرخد .

 

پس " آسمان " در زبان فارسی یعنی فلک که مثل سنگ آسیا می‏چرخد ، ولی‏ " سماء " معنایش این نیست که آنچه که مثل سنگ آسیا می‏چرخد ، " سماء " یعنی آنچه که در بالا قرار گرفته است ، از ماده " سمو " است و سمو یعنی علو . هر چه که در بالای ما قرار گرفته ، قرآن کریم به آن " سماء " گفته‏ است . خورشید هم سماء است ، ستاره هم سماء است ، ابر هم سماء است ، و حتی گاهی به خود باران هم قرآن می‏گوید " سماء " : " « یرسل السماء علیکم مدرارا »"  چون از بالا می‏آید به آن می‏گوید " سماء " ، و امور غیبی و ملکوتی و معنوی را هم قرآن می‏گوید " سماء " چون از نظر معنا در مقام بالاتری قرار گرفته‏اند : " « و هو القاهر فوق عباده »"  . آنچه که قاهر بر ما و مسلط برماست و مافوق معنوی ما فوق معنوی ما قرار گرفته است ، قرآن به آن هم " سماء " می‏گوید .

" سماء " با کلمه " آسمان " که ما می‏گوییم ، یکی نیست . نصاب (کتاب نصاب )می‏گوید : " سما آسمان ، ارض و غبرا زمین " ولی نه ، آسمان که کلمه‏ای است فارسی‏ ، مرکب از دو کلمه " آس " و " مان " است ، " آس " یعنی " سنگ‏ آسیا " که می‏چرخد . حال این آس ، این سنگ که می‏چرخد ، اگر دستی باشد به آن می‏گویند " دست آس " ، اگر آبی باشد به آن می‏گویند " آسیاب " یعنی آس آبی ، و به هر حال " آس " اسم آن سنگ است که می‏چرخد . آسمان یعنی آن چیزی که مانند 1 سنگ آسیا می‏چرخد .

 

پس " آسمان " در زبان فارسی یعنی فلک که مثل سنگ آسیا می‏چرخد ، ولی‏ " سماء " معنایش این نیست که آنچه که مثل سنگ آسیا می‏چرخد ، " سماء " یعنی آنچه که در بالا قرار گرفته است ، از ماده " سمو " است و سمو یعنی علو . هر چه که در بالای ما قرار گرفته ، قرآن کریم به آن " سماء " گفته‏ است . خورشید هم سماء است ، ستاره هم سماء است ، ابر هم سماء است ، و حتی گاهی به خود باران هم قرآن می‏گوید " سماء " : " « یرسل السماء علیکم مدرارا »"  چون از بالا می‏آید به آن می‏گوید " سماء " ، و امور غیبی و ملکوتی و معنوی را هم قرآن می‏گوید " سماء " چون از نظر معنا در مقام بالاتری قرار گرفته‏اند : " « و هو القاهر فوق عباده »"  . آنچه که قاهر بر ما و مسلط برماست و مافوق معنوی ما فوق معنوی ما قرار گرفته است ، قرآن به آن هم " سماء " می‏گوید .






تاریخ : شنبه 90/11/29 | 8:20 عصر | نویسنده : | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • پینگ پنگ